نگارش نهم -

درس 5 نگارش نهم

mehrdad_hoseini

نگارش نهم. درس 5 نگارش نهم

بازنویسی شخصی به نزد دکتر رفت

جواب ها

جواب معرکه

R .R

نگارش نهم

غلامرضا به همراه مادرش عطیه در یک روستا زندگی می‌کردند روزی غلامرضا از دل درد به خود می‌پیچید با مشقت و سختی زیاد به همراه مادرش به دکتری که در نزدیکی روستایشان بود رفتند فرد به دکتر گفت دلم خیلی درد می‌کند من را درمان کن دکتر به او گفت غذا چه خورده‌ای غلامرضا گفت نان سوخته دکتر به پرستار گفت ه‌ای بیاور تا در چشم او بریزم غلامرضا گفت من دلم درد می‌کند می‌خواهی قطره چشم به من بدهی او خندید و گفت تو اگر چشم سالمی داشتی که نان سوخته نمی‌خوردی اسم گذاری و کلش مال خودم بوده مال گوگل‌نیست لطفاً تاج بده

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت