**مادربزرگ من**
مادربزرگ من مثل یک کتاب قدیمی و ارزشمند است که هر ورقش پر از حکایتها، خاطرات و درسهای زندگی است. او نه تنها یک منبع بیپایان از عشق و محبت است، بلکه همیشه آماده است تا با لبخندهای دلنشین و آغوشهای گرمش، هر نگرانی و اضطرابی را از دل ما دور کند.
مادربزرگ من زنی است با چشمانی که همیشه از عشق و مهربانی میدرخشد. او با دستهای مهربان و پرتوان خود، داستانهایی از گذشتههای دور را به ما منتقل میکند. داستانهایی از دوران کودکیاش، از روزهایی که دنیا سادهتر و زندگی پر از لحظات ناب بود. هر بار که به حرفهایش گوش میدهم، احساس میکنم در حال سفر به زمانی هستم که هر روزش یک ماجراجویی جدید بوده است.
یکی از زیباترین خاطرات من از مادربزرگ، لحظاتی است که با هم در آشپزخانه سپری میکنیم. او با هنر بینظیر خود، غذاهایی میپزد که طعم و عطرشان هرگز فراموش نمیشود. از نانهای خانگی تا دسرهای خوشمزه، هر غذایی که مادربزرگ میپزد، مزه عشق و محبت دارد. وقتی کنار او در آشپزخانه هستم، احساس میکنم دارم از بهترین دانشگاه دنیا درس میگیرم.
مادربزرگ من تنها یک فرد خانواده نیست؛ او ستون اصلی خانواده است. او ما را به هم پیوند میدهد و همیشه آماده است تا با حرفها و نصیحتهای خود، راهنمای ما باشد. او به ما یاد داده است که چطور در برابر مشکلات زندگی قوی باشیم و همیشه با اعتماد به نفس و امید به آینده نگاه کنیم.
در نهایت، مادربزرگ من نماد عشق، استقامت و خرد است. او به ما نشان میدهد که چطور میتوان با دل پر از محبت و ارادهای قوی، از پس همهی چالشهای زندگی برآمد. او برای من یک الگوی بینظیر است و همیشه در قلبم جایگاه ویژهای دارد.
تاج لطفا