نگارش دهم -

درس5 نگارش دهم

Setayesh

نگارش دهم. درس5 نگارش دهم

سلام بچه ها،میشه انشایی که از خودتون نوشتید از صفحه ۸۰ برام بفرستید از گوگل نباشه

جواب ها

جواب معرکه

𝓪𝓶𝓲𝓻..

نگارش دهم

موضوع : جارو خورشید چادر تیر و تاریک غروب را برتن می کند. سوز سرد هوا ابرها را به تیر می کشد. آسمان بی رنگ تر از همیشه می شود و هلال ماه در کورسویی پشت ابرها پنهان می شود. من بی پناه کنج انباری سرد که دیوارهای ترش وجودم را مثل خوره اذیت می کند. پیرمرد آمد. بی رحمانه به وجودم چنگ می زند انگار که دلیل نا توانی اش منم. مرا به دنبال خود می کشد به خیابان هایی که قدم به قدم آن را از بر کرده ام. پاک می کنم ردپای سرد مردم را از تن خسته خیابان و با نوازش هایم جانی تازه می بخشم به تن سرد و خاکستری سنگ فرش خیابان. باد پریشان می کند ته مانده بی مصرف انسان ها را و عمدا تیغ می کشد بر تن برهنه من زیر انبوه زباله های بی رحم. روزها همدم دخترکی می شوم که جارو می کند برگ های برق زده حیاط را و زمزمه می کند شعر های ساده سهراب را. باران در میان گیسوان اشفته ام می نشیند و بوی خاک نمناک را نفس می کشم و معنا غریب پاییز را می فهمم. گاه افتخار همراهی در رقص با او را در مجلس رقص خیالی اش می یابم. گاهی سرک می کشم و عضو جدید قبیله را میبینم، جارو برقی را می گویم. فرش های دستبافت اتاق را با دقت و قدرت عجیبی می کشد؛ اعضا و دستگاه های فوق پیشرفته اش گرد بی گناه را می لمباند. به نظر می رسد از من عزیزتر است، زیاد به او توجه دارند انگار یک سر و گردن از ما بهتر است. من را پرت می کنند داخل انباری سر و ترسناک گوشه حیاط و او داخل کمد گرم و نرم لم می دهد. دنیا است دیگر منطق ندارد، به قول معروف نو که به بازار بیاید کهنه دل ازار می شود. کاش جارویی می شدم که کینه و خشم دل ها را پاک کنم و گرد بی وفایی را برهانم. کاش پیشمرگ و سلاح مقاومت پیرمرد در این دنیا بی منطق و بی رحم نبودم. کاش سر می رسید فصل انتظار دخترک… اینم هست 👇 فقط این انشاء ها مال دهمیا سال قبل هستن .

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت