نگارش هشتم-

درس 4 نگارش هشتم

🎀제이납🎀

نگارش هشتم. درس 4 نگارش هشتم

نگارش صفحه ۵۳ در مورد صدای باران 🌧(از اینترنت نباشه 😘🥰معرکه میدم )🩷🩷🩷🩷

جواب ها

جواب معرکه

عسل🍁

نگارش هشتم

روزی در روزهای زمستان بود من و دوستانم در مدرسه حضور داشتیم آن روز در کنار پنجره مدرسه با دوستانم نقاشی می‌کشیدیم که یک لحظه یک قطره روی دفتر دفتر مان چکید هوا سیاه شد و آسمان شروع به باریدن کرد و از آسمان صدای رعد و برق می‌آمد زنگ تفریح خورد و با دوستانم به حیاط رفتیم وزیر باران بازی کردیم و زنگ کلاس خورد و بچه‌ها از زیر باران که با خوشحالی به سمت کلاس می‌رفتند و بچه‌ها در کلاس به صدای باران گوش می‌کردند و معلم از در وارد شد و گفت بچه‌ها موضوع امروز صدای باران و دفترتان را بیرون بیاورین و انشا بنویسید من و دوستم انشای را خوندیم به معلم به ما ۲۰ داد تا آن روز روزی خاطره انگیز برایم بود تمام🍁🌷

جواب معرکه

خوشگل

نگارش هشتم

در خانه بودم درحال انجام دادن تکالیفم و درس هایم را می خواندم صدای رعد و برقی آمد از سر جایم بلند شدم پرده را کنار زدم و دیدم باران همه جارا فرا گرفته است و میدیدم که بچه ها زیر باران درحال بازی کردن هستند منم دوست داشتم بروم با آنها بازی کنم اما حواسم به سرما خوردگیم نبود پیش آنها رفتم و صدای شرشر باران اینقدر زیبا بود که من دوست داشتم تا موقعی که باران می آید بازی کنم اما مادرم صدایم کرد و ناچار بودم که بروم خانه ، مادم بهم گفت مگه تو سرما نخورد بودی گفتم آنقدر صدای باران زیبا بود که نتوانستم جلوی خود را بگیرم و نروم رفتم استراحت کردم اما باران که روی خانه می آمد صدایش خیلی زیبا بود کاشکه سرما خوردگیم زود خوب میشد 🩷💗💝 بیا خوشگل یه معرکه خوشگل مثل خودت بده

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت