مصراع «چشم او در چشم دشمن بود»، نقش دستوری «دشمن» به عنوان مفعول و در نقش مضافالیه (مضاف به «چشم») است. در اینجا «چشم» مضاف و «دشمن» مضافالیه است. این ساختار نشاندهندهی ارتباط و تعامل بین «چشم» و «دشمن» است، که در این مورد به معنای توجه یا دیدن دشمن توسط شخصی اشاره دارد.
در مصراع خون میان سنگر آزادگان جوشید «سنگر» مضاف است و به مکان یا محل اشاره دارد.
در مصراع «مکن نام نیک بزرگان نهان»، عبارت «نام نیک بزرگان» به عنوان مفعول در نظر گرفته میشود.
در جمله «او را پهلوان مینامیدند»، نقش دستوری «پهلوان» به عنوان مفعول به (مفعول مستقیم) است.