𝙨𝙚𝙑𝙞𝙣..!🥷

نگارش هشتم. درس 7 نگارش هشتم

نگارش انشای صفحه ۸۱ از گوگل نباشع مرصی

جواب ها

mahshad

نگارش هشتم

معرکه بده اگر من معلم انشا بودم... اگر من معلم انشا بودم، نخستین روز کلاس، به دانش‌آموزانم می‌گفتم: 'قلم‌هایتان را بردارید، ما امروز نه انشا، که پرواز می‌نویسیم. پرواز به آسمان تخیل، به سرزمین کلمات و به اعماق وجود خودتان.' دیگر هیچ‌کس نمی‌ترسید از عنوان 'انشا'. من به بچه‌ها می‌آموختم که کلمات، اسباب‌بازی‌های جادویی هستند که می‌توانند با آن‌ها هر قصه‌ای را بسازند. هر دانش‌آموز، هنرمندی است که تابلوهایش را با حروف می‌کشد. به جای موضوع‌های تکراری مثل 'تعطیلات آخر هفته'، از آن‌ها می‌خواستم درباره 'رنگ صدای پرندگان' یا 'داستانی که باد برای درخت تعریف کرد' بنویسند. می‌گفتم: 'چشمانتان را ببندید و به جهان اطراف گوش دهید. سپس آنچه را می‌شنوید روی کاغذ جاری کنید.' در کلاس من، هیچ انشایی 'بد' نبود. هر نوشته‌ای، گنجینه‌ای از افکار یک کودک بود که باید با دقت و علاقه کشف می‌شد. به جای خط قرمز کشیدن زیر غلط‌های املایی، دور زیباترین جمله‌ها را حلقه می‌زدم و ستاره می‌چسباندم. گاهی کلاس را به حیاط مدرسه می‌بردم و از بچه‌ها می‌خواستم بنشینند، سکوت کنند و تنها به رقص برگ‌ها نگاه کنند. سپس از آن‌ها می‌خواستم احساسات خود را در آن لحظه بنویسند. می‌گفتم: 'نوشتن یعنی دیدن نامرئی‌ها و گفتن نگفتنی‌ها.' اگر من معلم انشا بودم، هر دانش‌آموز را باور می‌کردم. به آن‌ها می‌گفتم: 'شما نویسنده زندگی خود هستید. قلم‌هایتان را محکم در دست بگیرید و داستان‌های زیبا بنویسید.' و در پایان ترم، بهترین هدیه‌ای که به هر کدام می‌دادم، یک دفتر خالی بود با این جمله روی اولین صفحه: 'جهان منتظر قصه‌های توست. بنویس!'

سوالات مشابه درس 7 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام