**عاقبت فرار از مدرسه**
مدرسه، دریچهای به سوی روشنایی است، جایی که دانش مانند بارانی زلال بر ذهنهای تشنه میبارد و بذرهای آگاهی را در وجودمان میکارد. اما گاهی برخی، به دلایل مختلف، از این مکان مقدس فرار میکنند، غافل از اینکه فرار از مدرسه، فرار از آیندهای روشن است.
فرار از مدرسه شاید در نگاه اول، آزادی و شادی موقتی به همراه داشته باشد، اما در پس این آزادی ظاهری، تاریکی جهل و نادانی کمین کرده است. کسی که از مدرسه فرار میکند، گویی از فرصتهای زندگی خود میگریزد. او نمیداند که هر روزی که در مدرسه حضور ندارد، گامی به عقب برمیدارد و از همسنوسالان خود فاصله میگیرد.
عاقبت فرار از مدرسه، چیزی جز پشیمانی نیست. فردی که امروز از درس و تحصیل میگریزد، فردا در برابر مشکلات زندگی درمانده و ناتوان خواهد بود. او در دنیایی که هر روز به دانش و تخصص بیشتری نیاز دارد، بدون سلاح میماند و در رقابت با دیگران شکست میخورد.
مدرسه نه تنها مکانی برای یادگیری علم است، بلکه جایی است که دوستیها شکل میگیرد، شخصیتها ساخته میشوند و انسانها برای آیندهای بهتر آماده میگردند. فرار از مدرسه، فرار از این فرصتهای ارزشمند است. پس بیاییم قدر این نعمت را بدانیم و با حضور در مدرسه، آیندهای روشن برای خود بسازیم.
به یاد داشته باشیم که **فرار از مدرسه، فرار از زندگی نیست، بلکه فرار از فرصت ساختن یک زندگی بهتر است**.