آب و آتش، دو قطب متضاد. یکی نرم و لطیف، دیگری تند و بیرحم. یکی مظهر آرامش، دیگری نماد تخریب. اما اگر کمی با نگاهی نوسازیشده به این دو عنصر نگاه کنیم، شاید داستانشان کمی متفاوتتر به نظر برسد.
آب، دیگر آن آبِ بیروحِ رودخانههای خشکشده نیست. آبِ امروز، آبِ پویای «استخرِ خانگی» است که با یک تکه صابونِ مرموز، میتواند داخلش را به یک «میدانِ جنگِ خمیرِ دندان» تبدیل کند. آب، در نقش یک «موجسوارِ ناشی» همیشه در حال «شناور شدن» روی صندلیهای پلاستیکی با دستیابی به «سرعتِ نهایی» در تخلیه بشقابهاست. و آتش، دیگر آن آتشِ وحشیِ جنگلها نیست. آتشِ امروز، آتشِ «آشپزیِ موقت» است که در آشپزخانه، با یک «تصادفِ کوچک»، میتواند به «هنرِ سوختنِ یک تکه نان» تبدیل شود.
این دو عنصر متناقض، در کلاس «مدیریت زمان» هم با هم رقابت میکنند. آب، با «سرعتِ تخلیه» شگفتانگیز، در حال «جلوگیری» از تخممرغِ سوخته است. در مقابل، آتش با «سرعتِ سوختن» فراموشنشدنی، در حال «پختن» غذاست. اما همیشه یک «تیم فوتبالی» وجود دارد که در این جنگ «مخرب» آب و آتش، فقط «تماشاچی» است. و همیشه یک «باقیمانده» از این جنگ، در ظرفهای غذاخوری میماند. در نهایت، آب و آتش، نماد یک زندگی پر از «تضاد» هستند؛ تضادی که در نهایت، به «غذای خوشمزه» ختم میشود.
☆ممنون میشم معرکه بدی ☆