نگارش یازدهم -

درس چهارم نگارش یازدهم

zeynab nn

نگارش یازدهم. درس چهارم نگارش یازدهم

سلام به همگی لطف کنین یه انشا درباره «گفت و گو بین دونفر حالا هرچیزی» بفرستید 💚 خواهشا از اینترنت نباشه ممنون میشم 💚🍃

جواب ها

محمد حسین رجبی

نگارش یازدهم

سال قبل بود که گل و پروانه با هم آشنا شده بودند و به هم قول داده بودند که هیچ وقت یک دیگر را فراموش نکنند. حالا یک سال گذشته بود و بوته ی رز دوباره گل کرده بود، اما گل رز زیبا می دانست که عمرش کوتاه است و هر لحظه منتظر رسیدن پروانه بود، او هر صبح تا شب چشم به افق می دوخت و به دنبال نشانه ای از آمدن پروانه می گشت. در یکی از روز ها پروانه که روز های زیادی پرواز کرده و از راه دوری آمده بود بالاخره به باغچه ای رسید که گل در آن جا ساکن بود، گل رز، همین که پروانه را از راه دور دید، شناخت و فریادی از سر شادی کشید گفت: بالاخره آمدی. پروانه بال هایش را به هم زد و نزدیک تر آمد و گل را در آغوش گرفت و گفت: دوست عزیزم چقدر زیبا تر شدی. گل رز لبخندی زد و گفت: در این یک سال که تو را ندیدم چقدر بزرگ تر شده ای، بگو این روز ها را کجا رفتی و چه کاری انجام دادی؟ پروانه با شور و شوق زیادی شروع کرد به تعریف کردن از تمام جاهایی که رفته بود، از تمام دیدنی هایی که دیده بود و از دوستان جدیدی که پیدا کرده بود. حرف های پروانه که تمام شد احساس کرد گل کمی ناراحت است، دلجویانه از او پرسید: چیزی شده؟ حرفی زده

سوالات مشابه

fatemeh nmk

درس چهارم نگارش یازدهم

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت