جواب معرکه
امروز قرار است در خانه ی ما مهمان بیاید و من از مادرم خواستم تا برایمایمان قورمه سبزی درست کند بخاطر اینکه من قورمه سبزی دوست دارم و میخاهم در کنار مادرم طرز تهیه این غذا یاد بگیرم و همچنین به مادرم هم کمک کنم .
با مادرم به سمت آشپز خانه رفتیم و او از من خواست تا وسایل مورد نظر قورمه سبزی را در اختیارش قرار دهم تا خوب یاد بگیرم با شوق به حرف های مادرم گوش میدادم و نگا میکردم تا درست کردن این غذا را یاد بگیرم
بعد از یادگرفتن و درست کردن این غذای خوشمزه مادرم به من گفت تا به اتاقم بروم و لباس مهمانی ام را بپوشم سری تکان دادم و رفتم تا لباس هایم را بپوشم بعد از چند دیقه که از اتاقم بیرون آمدم مهمان ها زنگ در را زدند و همراه پدر مادرم به خوبی از آن ها استقبال کردیم . وقت شام رسیده بود من خیلی خوشحال بودم چون برای اینکه نظر مهمان هارا بپرسم ذوق بسیار شدیدی داشتم بعد در حال خوردن قورمه سبزی بودم که مهمان ها شروع به تعریف کردن غذا کردن من و مادرم از آن ها تشکر کردیم و بعد از خوردن غذای مورد علاقه ام به مادر عزیزم کمک کردم تا سفره را جمع کنیم
بعد از ۲ ساعت مهمان ها عازم رفتن شدند
ما از آن ها خدا نگهداری کردیم و من با خسته گی به سمت اتاق خواب خود رفتم.