zahra m.

نگارش نهم. درس 2 نگارش نهم

میشه ی صفحه ۳۱ که خودتون نوشته باشین میشه بفرستین

جواب ها

جواب معرکه

معصومه نهم

نگارش نهم

معلم به ما گفت 1=آرمان،به دریچه سحر آمیز نگاه کرد و وارد شد 2=شغال شکمو،داخل باغ شد و از انگور های آن خورد تاج من یادت نره

جواب معرکه

ᴜɴ ᴋɴᴏᴡɴ

نگارش نهم

بند مقدمه: یکی از حکایت‌های پند آموز که از بزرگان نقل شده است، حکایت مرد فقیر و بقال است. این حکایت درباره اهمیت صداقت و امانتداری در تجارت و زندگی است. بند اول بدنه: مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت. آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید. بند دوم بدنه: روزی مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. بند سوم بدنه: مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار می‌دادیم. مرد بقال شرمنده شد و فهمید که مرد فقیر صادق و امانتدار بود و او را بی‌استحقاق متهم کرده بود. بند نتیجه‌گیری: این حکایت ما را به این نکته آموزش می‌دهد که همیشه باید در تعاملاتمان با دیگران صداقت و امانتداری را رعایت کنیم و از پیش‌داوری و توهین به کسانی که ممکن است از ما کمتر باشند پرهیز کنیم. چرا که خداوند همه چیز را می‌بیند و هر کس را به اندازه کارش پاداش و جزا می‌دهد.
hasti :)

نگارش نهم

موضوع : باران باران به پنجره میزند. صدای باران در گوشم طنین انداز میشود و بوی باران تمام وجودم را متبرک میکند. زمانی که صدای قطرات باران به گوشم می رسد بی اختیار خودم را به زیر آسمان خدا می رسانم تا از بوسه های پروردگار که برای زمینیان میفرستد بی نصیب نمانم. باران، این مجزه ی حیرت انگیز خداوند ، معنای مختلفی دارد. گاهی ملایم و نم نم، فقط میخواهد نوازش های خالق بی همتا را به یاد موجودات بیاورد ، و گاهی نیز تند و پیوسته می بارد، که هدفش آبیاری مزارع و زمین های کشاورزی است. گاهی بی رحمانه می آید و سیلاب و طوفانی به راه می اندازد که هر چه بر سر راه دارد با خود می برد. روزهایی بود که در حسرت باران مانده بودیم تا هوایی آسمان شهر، را از غبار و آلودگی پاک کند. و از تابستان های گرم و کم آب و گاهی پاییز های بی باران ، ارزش آن را بیشتر درک کرده ایم. باران می بارد که عطش تشنگان زمینی را سیراب کند. تشنگانی همچون من و تو ، درختان و گل ها که عطش روحمان از غلتیدن در قطرات باران بهشتی، سیراب شود

جواب معرکه

تاج یادت نره 👑
mahsa ..

نگارش نهم

بفرما :)

سوالات مشابه درس 2 نگارش نهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام