به نظر میرسد سوال به نگارش ششم مربوط است. به همین دلیل، میتوانیم داستانی تخیلی بنویسیم که با موضوع سبزهای که در شب عید به طور جادویی رشد میکند و آرزوهای صاحبش را برآورده میکند، مطابقت داشته باشد.
### بند اول:
در یکی از شبهای پرستاره عید، خانوادهای تصمیم گرفتند برای جشن سبزه کوچکی روی ایوان بکارند. سبزهها همیشه همراه جشنهای عید بودند، اما این بار یکی از اعضای خانواده تصمیم گرفت تا چیزی متفاوت را امتحان کند و برای سبزه آرزویی کرد.
### بند دوم:
شگفتانه، در همان شب سبزه شروع به رشد کرد، به شکلی که هیچکس انتظارش را نداشت. سبزه بزرگ و بزرگتر شد و با نور آبی و درخشانی میتابید. اعضای خانواده حیرتزده به سبزه نگاه میکردند و هرکدام در دل آرزوهایی داشتند.
### بند سوم:
صبح عید که فرا رسید، اعضای خانواده متوجه شدند که بسیاری از آرزوهایشان برآورده شده است. سبزه همچنان در حال تابش بود و یک حس شادی و شگفتی در هوا موج میزد. هرکدام از اعضای خانواده به قدرت جادویی سبزه اعتقاد پیدا کردند و یاد گرفتند که همیشه با امید و اتحاد در کنار یکدیگر باشند.
این داستان هم از نظر تخیلی و هم از نظر فرهنگی با جشن عید و مفهوم امید و شگفتی هماهنگ است.