نگارش نهم -

درس 1 نگارش نهم

فاطمه خاوری

نگارش نهم. درس 1 نگارش نهم

سلام بچه خواهش میکنم انشا درمورد چهار شنبه سوری که اصلا از گوگل نباشه خیییلیییییی سریععععععععع تاج میییییدم خواهش میکنممممممممم بچه ها

جواب ها

جواب معرکه

زَهرآ

نگارش نهم

سلام داش🤍☕ خدم نوشتم برات ــ..... هوا داشت روبه تاریکی میرفت و من چنان خوشحال بودم که می خاستم پرواز کنم چون امروز چار شنبه سوری است و قرار با خانواده خودم و عموم بریم بیرون داشتم فکر میکردم از کجا پول جور کنم که خدا خودش رسوند یه کیسه بزرگ و پر از کتاب کهنه تو حیاط بود ک به نمکی فروختم و پولشو گرفتم کم بود ولی میتونستم باهاش چن تایی ترقه بخرم..... تمام فکر و ذکرم شده بود خرید ترقه..... جلوی تلوزیون دراز کشیده بود م و فکر میکردم پولمو چجوری ترقه بخرم ک تموم نشه خلاصه با همین خیالات خابیدم و با صدای زیبا و کلفت خروس مون بیدار شدم پاشدم و دویدم سمت مغازه خوب ک رسیدم دم مغازه دیدم( عه زیر شلواری پامه و نیم استین ولی عیبی نداش ولش کن بعدن عوض میکنم فعلن مهم نیس) بعد با همون سر و شکل وارد مغازه شدم خوشبختانه پولم کفاف پنج تا ترقع سیگاری و یک کپسولی رو داد بقیه شم مواد گرفتم تا خودم ترقه دستی درست کنم و حسابی کیف کنم..... خلاصه با هزار بدبختی بابا رو راضی کردم و رفتم مواد ترقه دستی خریدم و باجون و دل نشستم و درست کردم.... با صدایی بیدار شدم وای خابم برده بود..... همه داشتن حاضر میشدن منم بلند شدم تا حاضر بشم و با هم بریم باغ عموم داداش کوچولوم ک با لباس تو خونه ایش اومد ابجی بزرگمم مانتو پوشید منم هر چی گشتم چیزی پیدا نکردم در نهایت با یک زیرشلواری و کاپشن رفتم باغ اون جا عموم و زنموم و سه تا پسر عموهام بودن سریع اول کاری کلی اتیش کردیم و پریدیم از روش بعدش پسرعموم ک پولدار بود یک ترقه دوزاده تایی رنگی اورده و اتیشش داد وای که چقدر قشنگ بود دوازده تا رنگ قشنگ پشت سر هم توی دل اسمون میرفتن و غیب میشدن بهترین شب زندگیم شد تنها بدی ای که داشت این بود ک تیپم خوب نبود و تازه گوشه ی زیر شلواریم هم موقع پریدن از اتش سوخت و با نگاه عصبی بابا روبه رو شدم و معلوم است برسیم خانه پدرم را در میارد...... امید وارم خوشت بیـــاد 🙃 زهـــرا زارعــــی 🤍☕

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت