پرسش انکاری (استفهام انکاری)
در شعر فارسی، اغلب جمله هایی که در آنها به ظاهر پرسش مطرح می شود، در واقع پرسشی نیستند بلکه می خواهند خبر یا دستوری را با تاکید بیش تر بیان کنند؛ به چنین جمله هایی پرسشی منفی یا استفهام انکاری می گویند.
مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد یا بر خشتی خام (چه می داند= نمی داند) موسوی گرمارودی
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون/ کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟ حافظ
کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟ = به کوی حقیقت نمی توانی گذر کنی(راه یابی).
همان طور که گفتم گاهی، منظور از پرسش، بیان دستور است.
پیام است از مرگ موی سپید / به بودن چه داری تو چندین امید؟ فردوسی
چه (چرا ) داری تو چندین امید؟ = چندین امید نداشته باش.
گاهی لازم است هنگام معنا کردن جمله ی پرسشی منفی، از «باید» یا «نباید» استفاده کنیم.
تاج یادت نره 👀👑