نگارش هشتم -

درس 3 نگارش هشتم

🎀제이납🎀

نگارش هشتم. درس 3 نگارش هشتم

جواب اینارو میدید لطفا معرکه میدم اگه بفرستید 🥰🥰🥰🥰

جواب ها

جواب معرکه

zinab nabati

نگارش هشتم

سفر یک مورچه و عظمت تلاش امروز، در گوشه‌ای دنج از حیاط مدرسه، در میان سنگ‌های خرد شده و علف‌های خشک، شاهد صحنه‌ای بودم که تمام کتاب‌های درسی‌ام را به چالش کشید و درس عمیقی در دلم کاشت. آن صحنه، تماشای یک مورچه بود. در آن لحظه، انگار همه چیز در اطرافم برای چند لحظه محو شد و تنها آن موجود ریز سیاه، با تمام عظمت تلاشش، در مرکز دید من قرار گرفت. او باری بر دوش داشت که شاید ده‌ها برابر وزن خودش بود؛ یک تکه کوچک اما سنگین از برگ یا یک دانه گندم. مسیر او آسان نبود. زمین زیر پایش، مملو از موانع نامرئی بود؛ خرده‌ریزهایی که برای من کوچک‌ترین اهمیتی نداشتند، اما برای او تبدیل به کوه و دره شده بودند. او با آن جثه کوچک، با دقت و وسواس قدم برمی‌داشت. هر بار که پایش لیز می‌خورد یا وزنش کمی او را به چپ یا راست می‌کشید، مکثی کوتاه می‌کرد، تعادلش را بازیابی می‌نمود و با همان جدیت اولیه، به مسیر ادامه می‌داد. من در آن لحظه، یاد درس‌هایی افتادم که گاهی فراموش می‌کنیم. ما انسان‌ها، با تمام توانایی‌هایمان، وقتی با مشکلی بزرگ مواجه می‌شویم، اغلب شانه‌هایمان را بالا می‌اندازیم و مسیر را رها می‌کنیم. ما فراموش می‌کنیم که بزرگی یک هدف، به اندازه تلاش مستمر ما برای رسیدن به آن اهمیت دارد. آن مورچه نه غرولند می‌کرد و نه دنبال کمک می‌گشت. او صرفاً وظیفه‌اش را انجام می‌داد؛ هدفی مشخص داشت (رساندن آن بار به لانه) و تمام وجودش وقف تحقق آن شده بود. او نماد اراده‌ای بود که بزرگ‌تر از اندازه‌اش عمل می‌کند. وقتی بالاخره آن تکه سنگین را به ورودی لانه‌اش رساند و ناپدید شد، لبخندی آرام بر لبانم نشست. شاید ما هرگز نتوانیم مانند آن مورچه، بی‌وقفه و بدون شک کار کنیم، اما می‌توانیم از او بیاموزیم که هیچ تلاشی، هر چقدر هم که کوچک به نظر برسد، بی‌نتیجه نمی‌ماند. اراده، سلاح قوی‌تری از قدرت بازو است، و مورچه این قانون طبیعت را به زیبایی به ما نشان داد. معرکه یادت نره دوست عزیز

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت