bahi

نگارش هشتم. درس 3 نگارش هشتم

انشا در مورد صحنه ورود یک موش به خانه کوتاه

جواب ها

انشا: ورود موش به خانه در یک روز بارانی و ساکت، من نشسته بودم و به صدای باران که بر روی سقف می‌وزید گوش می‌دادم. ناگهان صدای خش‌خش از گوشه اتاق توجه‌ام را جلب کرد. با دقت به آن سمت نگاه کردم و دیدم که یک موش کوچک، با پشم‌های قهوه‌ای و دم بلندش، به آرامی از زیر درز دیوار به داخل خانه وارد شد. موش به آرامی و با احتیاط قدم برمی‌داشت. انگار می‌خواست مطمئن شود که هیچ کس او را نمی‌بیند. ابتدا به سمت سفره‌ای که روی میز بود رفت و با کنجکاوی به خوراکی‌ها نگاهی انداخت. سپس برای چند ثانیه ایستاد و با چشمان درخشانش به اطراف نگاه کرد. من فکر می‌کردم باید کاری کنم تا موش را بیرون کنم، اما از دیدن این موجود کوچک و ترسوی با خودم گفتم: "او هم به دنبال زندگی‌اش است." در این حین، موش ناگهان از جا پرید و به سرعت به گوشه‌ای دیگر دوید. او به دنبال یک راه فرار بود و من تنها می‌توانستم او را تماشا کنم. در نهایت، موش دوباره به سمت دیوار برگشت و به همان شکلی که آمده بود، به سرعت ناپدید شد. حالا تنها صدای باران و سکوت خانه باقی مانده بود. من نیز به فکر فرو رفتم و این واقعه کوچک برایم به یادگار ماند. این تجربه نشان داد که حتی کوچک‌ترین موجودات هم می‌توانند در زندگی ما لحظات جالبی خلق کنند.

سوالات مشابه درس 3 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام