جواب معرکه
یک روز تابستانی، تصمیم گرفتیم به سمت شمال سفر کنیم. وقتی از تهران خارج شدیم، همهچیز خوب پیش میرفت. در طول مسیر، یکی از دوستانم به شوخی گفت که باید یک بار به صدای بوق ماشینها گوش کنیم و ببینیم کدام یکی از ما بیشتر میخندد!
شروع کردیم به بوق زدن و به جای اینکه بوق زدن را جدی بگیریم، خودمان را به خنده انداختیم. هر بار که یکی از ما بوقی میزد، بقیه با صدای بلند میخندیدند.
بعد از مدتی به جادههای سرسبز و زیبای شمال رسیدیم. وقتی به جنگلهای زیبای مازندران رسیدیم، باید توقف میکردیم و عکس بگیریم. یکی از دوستانم، که همیشه بخشی از شوخیها بود، اعلام کرد که باید بایستیم و یک عکس 'جدی' بگیریم. اما او در حین عکس گرفتن، ناگهان یک حرکت عجیب انجام داد که همه ما را به خنده انداخت. او به جای اینکه ژست بگیرد، در حالتی عجیب و غریب به سمت دوربین خم شد و همهچیز به هم ریخت!
سرانجام بعد از کلی خنده و شوخی، به ساحل رسیدیم و با هم کلی بازی کردیم و لحظات شیرینی را تجربه کردیم.
این سفر به یاد ماندنی برای همیشه در ذهن ما خواهد ماند و هر بار که به یادش میافتیم، حسابی میخندیم!