آقا محمد

فارسی ششم. درس 15 فارسی ششم

سلام درس میوه هنر صفحه 98 فارسی رو به صورت داستان میخام از اینترنت نباشه میتونید یه چیزی هم بهش اضافه کنید معرکه میدم❤️

جواب ها

جواب معرکه

محمد امین

فارسی ششم

روزی روزگاری سپیداری از ستم تبر نالید و گفت از من دیگر هیچ چیز باقی نمی ماند.تبر به او آهسته گفت گناه تو این است که در فصل میوه دادن میوه ندادی.تا شب صدای تبر قطع نشد.صبح در آنجا تپه ای واقع شده بود.کشاورز تنور خود را از با آن چوب ها روشن کرد.سپیدار گریه کردو گفت افسوس که من در تنور سوختم.آتش‌گفت تو از دست که شکایت می کنی؟کم بودن تو تو را خوار کرد. آن درختی که میوه ندهد سرانجام باید بسوزد.دانش و حکمت میوه ی انسان است. از حرف بیهوده چیزی حاصل نمی شود.اگر شب و روز ماه و سالت آسان می گذرد ولی روز مزد کار تو دشوار است.
باران زارعی

فارسی ششم

معرکه بده
طتزگ.طد،ن}♤&&×^#'#_#£،،#*'،$

سوالات مشابه درس 15 فارسی ششم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام