تلخ است که لبریزحقایق شده است
زرداست که بادردموافق شده است
عاشق نشدی وگرنه میفهمدی
پاییزبهاریست که عاشق شده است
آخ که چقدردوستش دارم پاییزرامیگویم همان فصل سردعاشقی راهمان فصل وداع تلخ برگ ازدرخت را...
پاییزیعنی خش خش برگه های که بی محابارویشان پا میگذارم وناله یشان درمیاورم بی آنکه بدانیم این برگ چقدرزحمت کشیده تاخودرابه تن درخت بندکندوازتندبادپاییزی درامان بماندولی افسوس که درخت همچون مردمغروررمان هابرگ راپس میزندواورابه زمین می کوبد به راستی بردرخت زنده بی برگی چه غم؟!وای براحوال برگ بی درخت...
پاییزیعنی یه کاسه اناردون شده پاییزیعنی باران های عاشقانه پاییزیعنی فصل زردوسردپاییزیعنی عشق شوروکمی هم اشک...
بقول مهدی اخوان ثالث پادشاه فصل هاست پاییز
امامنمیگویم فصل دلگیرعاشقان است
فصل جدایی برگ فصل خزان