نگارش نهم -

درس 4 نگارش نهم

صابر ابراهیمی

نگارش نهم. درس 4 نگارش نهم

سلام انشا از رویا تا واقعیت چقدر است لطفاً از گوگل نباشد تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

sa he

نگارش نهم

بتاج:)) روزی خواستم از یک رویا به دنیای واقعیت پا بگذارم؛ تمام امید و آرزوهایم در گوشه‌هایی از آن رویا نهفته بودند. شروع کردم به پلمپ کردن هر روشنی و هر تاریکی از راهِ خودم. دریچه‌ها را باز کردم و به سمت آسمان آرزوها پرواز کردم. آن رویا پر از زمزمه‌های صبحگاهی بود که خواب کردم ولی با بیدار شدنم هنوز گوشم را پر کرده بود. صدای زمزمه‌ها با امید و انرژی در تاریکی‌های ذهنم دست به دست می‌شدند. آنها به من خاطره‌های موفقیت را دادند و خیالاتم را به دستانشان گرفتند. یک قدم به قدم پیش می‌رفتم، از دست نداده به امید نگاه می‌کردم. هیچ راهی برای موثر بودن و رسیدن به موفقیت وجود ندارد مگر اینکه عمل کنی و اعتقادت را قدر دهی. در حرکتم پیش خودم جانبازان موفقیت بهم پیوستند. آنها شاهکارهایشان را به من نشان دادند: از یک نقاش بزرگ تا یک ورزشکار بهترین، هر کدام با شکست‌هایشان مواجه شده بودند و اما موفق شدند. این همان محرکی بود که در حقیقت دست و پا می‌زدم؛ مرزهای موفقیت را تجاوز می‌کردم و هر بار به طعم شیرین این احساس نزدیک‌تر می‌شدم. تا اینکه از سرزمین رویاها خارج شدم و در پیشانی آفتاب دیدم که نخستین قطرات صبح روی دستانم می‌تازد. زمزمه‌های آرزوها به دلم می‌نشست و در جوانب ذهنم برخی نقشه‌های بی‌نقص از پا به فرمان ساخته شده بودند. حالا، موفقیت را در خودم قرار دادم. آن رویا، واقعیت شده بود و همان آرمانی بود که همواره در دستانم حلقه‌ای طلایی نیز به نام 'امید' داشت. زندگیم هم‌اکنون پایانی ندارد. هر روز باز هم پا به راه خواهم گذاشت تا از رویاهایم، موفقیت‌های دیگری در دستانم متولد شوند. هدفم را بزنم، تلاش کنم و به عمل اندازم. چرا که رویا تا موفقیت، داستان خنده‌دار و زیباییست که هر روز در جوانب زندگیم پیچیده می‌شود.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت