انشا دربارهی باران
مقدمه
باران یکی از زیباترین و دلانگیزترین پدیدههای طبیعی است که از دیرباز الهامبخش شاعران و نویسندگان بوده است. صدای آرامشبخش برخورد قطرهها با زمین و بوی خاک نمخورده، روح انسان را میشوید و جان تازهای به طبیعت میبخشد. هرگاه آسمان ابری میشود، دلها نیز منتظر میمانند تا باران با سخاوت همیشگیاش فرود آید.
بدنه
باران تنها مجموعهای از قطرههای آب نیست؛ بلکه زندگی است که از آسمان فرو میریزد. وقتی باران میبارد، زمین خشکیده دوباره زنده میشود، رودها پرآب میگردند و درختان با شادابی بیشتری قد میکشند. کشاورزان، که زندگیشان به نعمت باران وابسته است، با دیدن ابرهای بارانزا لبخند میزنند و دلشان به آیندهای پربار امیدوار میشود.
صدای باران نیز جهانی از احساس را با خود به همراه دارد. گاهی نرم و آرام است، مانند لالایی طبیعت؛ و گاهی تند و سیلآسا، همچون هیجان و خشم آسمان. اما در هر حال، حضورش یادآور این حقیقت است که جهان بدون این قطرات کوچک، رنگی از حیات نداشت.
باران برای بسیاری از ما خاطرهساز است. شاید پیادهروی زیر باران، چترهای رنگی، یا پنجرههایی که قطرهها رویشان سر میخورند، همه و همه یادآور لحظههایی شیرین باشند. باران فرصتی است برای فکر کردن، آرام شدن و نزدیکتر شدن به خود واقعیمان.
نتیجهگیری
باران نعمتی بیبدیل و پیامآور زندگی است. هر قطرهی آن، هدیهای از آسمان به زمین است تا حیاتی دوباره ببخشد و دلها را آرامتر کند. اگرچه گاهی بارش شدیدش باعث رنج یا آسیب میشود، اما حقیقت این است که بدون باران، جهان ما بیروح و بیثمر بود. پس باید قدر این نعمت آسمانی را دانست و هر بار که باران میبارد، زیبایی و برکتش را با تمام وجود احساس کرد.