نگارش نهم -

درس 1 نگارش نهم

Baran

نگارش نهم. درس 1 نگارش نهم

بچه ها خواهش میکنم سریع یه انشا بهم بگین درمورد منظره ساحل و موج دریا

جواب ها

جواب معرکه

Hasti

نگارش نهم

**عنوان: زیبایی ساحل و موج‌های دریا** ساحل، جایی است که زمین و دریا به هم می‌رسند و زیبایی‌های طبیعی را به نمایش می‌گذارند. وقتی به ساحل می‌روم، اولین چیزی که توجه‌ام را جلب می‌کند، صدای دلنشین موج‌هاست که به آرامی به ساحل می‌خورد. این صدا مانند یک آهنگ آرامش‌بخش است که روح را نوازش می‌کند. آفتاب در آسمان می‌درخشد و نور آن بر روی آب‌های آبی دریا می‌رقصد. وقتی به دوردست نگاه می‌کنم، افق به آرامی با آسمان یکی می‌شود و این تصویر، حس بی‌نهایتی را به من می‌دهد. دریا، با رنگ‌های مختلفش، از آبی تیره تا آبی روشن، همیشه مرا شگفت‌زده می‌کند. موج‌ها با قدرت به ساحل می‌رسند و سپس به آرامی به عقب برمی‌گردند. این بازی بین دریا و ساحل، مانند یک رقص زیباست که هر بار تکرار می‌شود. گاهی اوقات، موج‌ها بزرگ و خروشان هستند و گاهی آرام و ملایم. این تغییرات، زیبایی خاصی به ساحل می‌بخشد. در کنار ساحل، می‌توانم بوی نمک دریا و عطر گل‌های وحشی را حس کنم. پرندگان در آسمان پرواز می‌کنند و صدای آن‌ها به صدای موج‌ها اضافه می‌شود. همه این‌ها باعث می‌شود که احساس آرامش و شادی کنم. ساحل، نه تنها یک مکان زیباست، بلکه محلی برای تفریح و استراحت نیز هست. می‌توانم با دوستانم بازی کنم، در آب شنا کنم یا فقط روی شن‌ها دراز بکشم و به آسمان نگاه کنم. این لحظات، همیشه در یادم باقی می‌مانند و به من انرژی می‌دهند. در نهایت، ساحل و موج‌های دریا برای من نماد زندگی و زیبایی هستند. هر بار که به آنجا می‌روم، احساس می‌کنم که به دنیای دیگری وارد شده‌ام، دنیایی پر از آرامش و زیبایی. تاج یادت نره

درسا

نگارش نهم

سلامم تاج یادت نره انشاء: منظره ساحل و موج دریا یک روز زیبای تابستانی، به ساحل دریا رفتم. آفتاب در آسمان می‌درخشید و نسیم خنک از دریا به سمت ساحل می‌آمد. صدای آرام و ملایم موج‌ها که به ساحل می‌خوردند، آرامش خاصی به من می‌بخشید. هر بار که موج‌ها به ساحل می‌رسیدند، با صدای دل‌نشین خود شنیده می‌شدند و کف سفید رنگی را روی شن‌های طلایی باقی می‌گذاشتند. همان‌طور که به دریا نگاه می‌کردم، موج‌های بی‌پایان از دور می‌آمدند و در کنار ساحل می‌شکستند. در افق، دریا و آسمان به هم می‌آمیختند و رنگ‌های آبی و نارنجی در هم ترکیب می‌شدند. از دور، کشتی‌های کوچک در دریا شناور بودند و به آرامی حرکت می‌کردند، گویی که در این دنیای بی‌کران، هیچ‌چیز نمی‌تواند متوقف شود. هوا پر از بوی نمک دریا بود و بادی ملایم پوست صورت را نوازش می‌کرد. وقتی به خط ساحلی نگاه می‌کردم، موج‌ها به سرعت به هم برخورد می‌کردند و آب‌های خروشان به هوا پرتاب می‌شدند. در این لحظات، همه چیز آرام بود و فقط صدای موج‌ها و صدای پرندگان که بر فراز دریا پرواز می‌کردند، به گوش می‌رسید. بر روی شن‌ها قدم می‌زدم و پاهایم در آب فرو می‌رفت. احساس می‌کردم که با هر قدمی که برمی‌دارم، به دنیای دیگری وارد می‌شوم، جایی که هیچ نگرانی وجود ندارد. درختان نخل که کنار ساحل ایستاده بودند، سایه‌ای خنک فراهم می‌کردند و من زیر آن‌ها نشستم. دریا به آرامی موج می‌زد و موج‌ها، یکی پس از دیگری، به ساحل می‌رسیدند. هر لحظه، هر حرکت آب، گویی داستانی را برایم تعریف می‌کرد. این منظره زیبا و آرامش‌بخش، برای همیشه در ذهنم باقی ماند.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت