نگارش نهم -

درس 1 نگارش نهم

visperz

نگارش نهم. درس 1 نگارش نهم

انشا در مورد یلدا اگه دارین برام بفرستین

جواب ها

엣나 🙃

نگارش نهم

اسمشو بزاریمممممم:شب یلدا و جادوی طولانی‌ترین شب در یک شب سرد و تاریک، خانواده‌ای در یک روستای کوچک دور هم جمع شده بودند تا شب یلدا را جشن بگیرند. این شب به عنوان طولانی‌ترین شب سال شناخته می‌شود و برای آن‌ها فرصتی بود تا با هم بودن را جشن بگیرند. خانه پر از گرما و نور شمع‌ها بود و بوی خوش انار و هندوانه در فضا پخش شده بود. مادر بزرگ، با چادر رنگارنگش، سفره‌ای زیبا چید. بر روی سفره، انارهای قرمز و خوش‌رنگ، هندوانه‌های آبدار و آجیل‌های خوشمزه قرار داشتند. بچه‌ها با شوق و ذوق دور سفره نشسته بودند و منتظر بودند تا مراسم شروع شود. پدر خانواده گفت: 'امشب داستان‌های قدیمی را برایتان می‌گویم.' بچه‌ها با چشمان درخشان به او نگاه کردند. او شروع به تعریف داستانی از دیو و دلبر کرد که چگونه عشق و محبت می‌تواند بر هر سختی غلبه کند. صدای خنده و شادی بچه‌ها در فضا پیچید و همه به یادآوری خاطرات خوب گذشته مشغول شدند. اما ناگهان، یکی از بچه‌ها به نام سارا، سوالی پرسید: 'چرا یلدا اینقدر مهم است؟' پدر لبخندی زد و گفت: 'یلدا نماد امید و روشنایی است. ما در این شب به یاد می‌آوریم که پس از هر تاریکی، روشنایی خواهد آمد. این شب، نشانه‌ای از پیروزی نور بر تاریکی است.' سارا با دقت به حرف‌های پدر گوش داد و احساس کرد که این شب برایش معنای خاصی دارد. او تصمیم گرفت که امسال یک رسم جدید را آغاز کند. او گفت: 'من می‌خواهم هر سال یک نامه بنویسم و در آن آرزوهایم را بنویسم تا سال بعد ببینم کدامیک از آن‌ها برآورده شده‌اند.' بقیه اعضای خانواده هم از این ایده استقبال کردند و هرکدام نامه‌ای نوشتند. آن‌ها نامه‌ها را در یک جعبه زیبا گذاشتند و قول دادند که هر سال در شب یلدا آن‌ها را باز کنند. با نزدیک شدن به نیمه‌شب، همه دور هم جمع شدند تا حافظ بخوانند. صدای دلنشین شعرهای حافظ در فضای خانه طنین‌انداز شد و حس آرامش و دوستی را بیشتر کرد. بچه‌ها با شوق به اشعار گوش می‌دادند و بزرگ‌ترها با یادآوری خاطرات خود از شب‌های یلدا لبخند می‌زدند. سرانجام، وقتی که ساعت به نیمه شب نزدیک شد، خانواده تصمیم گرفتند که برای سال نو آرزو کنند. آن‌ها دستانشان را در دستان یکدیگر گذاشتند و با هم دعا کردند که سال جدید پر از شادی، سلامتی و عشق باشد. اگه از اسمش خوشت نیومد خودت عوض کن و اینکه تاج یادت نره شب یلدا برای آن‌ها نه تنها یک جشن بلکه فرصتی برای نزدیکی بیشتر و یادآوری ارزش‌های خانواده بود. وقتی که صبح روز بعد طلوع کرد، همه با امید و انرژی تازه‌ای به استقبال روزهای جدید رفتند، زیرا می‌دانستند که هر شب تاریکی، روزی روشن در پی دارد.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت