فاطمه سادات معصوم پور

نگارش هشتم. درس5 نگارش هشتم

انشا بگین سریع ممنون میشم

جواب ها

در یک روز برفی و سرد، وقتی که برف به آرامی از آسمان می‌بارید و زمین را با لایه‌ای سفید پوشانده بود، حس و حال خاصی در فضا حاکم بود. در چنین روزی، هیچ چیز بهتر از یک لیوان داغ چای یا قهوه نمی‌تواند گرما و آرامش را به جان آدمی هدیه دهد. وقتی که لیوان داغ را در دست می‌گیرم، احساس می‌کنم که گرمای آن به آرامی از دستانم به قلبم منتقل می‌شود. بخار ملایمی که از سطح لیوان بلند می‌شود، همچون یک راز کوچک، در هوا پخش می‌شود و حس آرامش را به من منتقل می‌کند. با هر جرعه‌ای که از لیوان می‌نوشم، طعم دلپذیر و گرم آن تمام وجودم را پر می‌کند. چای داغ با عطر دارچین و هل، یا قهوه غلیظ و خوش‌عطر، هر کدام داستانی برای گفتن دارند. طعم شیرین شکر که به آرامی در نوشیدنی حل می‌شود، به من حس راحتی و دلپذیری می‌دهد. در این لحظات، تمام نگرانی‌ها و دغدغه‌هایم به فراموشی سپرده می‌شود و فقط می‌توانم به لذت این لحظه فکر کنم. در حالی که بیرون برف می‌بارد و همه جا سفیدپوش شده است، من در دنیای خودم غرق می‌شوم. صدای برف‌ها که زیر پای عابران خرد می‌شود، به گوشم می‌رسد و من با هر جرعه‌ای که می‌نوشم، بیشتر و بیشتر به آرامش دست پیدا می‌کنم. این طعم داغ و دلپذیر، نه تنها بدنم را گرم می‌کند بلکه روحم را نیز نوازش می‌دهد. در نهایت، در یک روز برفی، طعم لیوان داغ برای من نه تنها یک نوشیدنی ساده است، بلکه نمادی از آرامش، گرما و شادی است که در دل زمستان سرد پیدا می‌شود. این لحظات کوچک و شیرین، زندگی را زیباتر و دلپذیرتر می‌کنند.
شکست عشقی💔

نگارش هشتم

طعم لبوی داغ در یک روز برفی مقدمه: گاهی انسان ها در میان خاطرات خود جا می مانند و گاهی خاطرات در وجود آنها جا می مانند . گاهی اتفاقات بسیار ساده به خاطراتی ابدی در ذهن ها ی زندگی؛ گرچه ساده‌اند اما شیرین‌اند مثل حس کودک تازه به دنیا آمده و لمس دستان ظریف و کوچکش یا تجربه‌ی قدم زدن در زیر باران نم نم و یا خوردن لبوی داغ در یک روز برفی در حالی که دستانت سرد است و گلوله های برف دانه دانه روی سر و سرشانه‌ات می نشیند اما دلت گرم است. لب و زبانم سوخت، اما فوق العاده شیرین و خوشمزه بود. حرارتی که از بافت داخل آن بلند می‌شد، در آن هوای سرد و برفی کاملا به چشم می‌آمد. گاز دوم و سوم و … . من می‌سوختم و به خوردن لبوی خوشمزه و خوش طعم ادامه می‌دادم. گرمای آن، وجودم را گرم کرده بود و دیگر احساس سرما نمی‌کردم. یک لبوی کامل، برای من کافی بود و با خوردن تمام آن، احساس سیری کامل داشتم. طعمی خاص و حسی لذت بخش، گرمای درونی در دل سرمای بیرونی، حس عجیبی را به روح انسان منتقل می کند.

سوالات مشابه درس5 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام