ghazal_askani

نگارش نهم. درس 8 نگارش نهم

بچهاا بهم انشاا بگید درمورد فصل بهار

جواب ها

Mohammadmehdi

نگارش نهم

انشا درمورد بهار چند ساعتی بود که تنها در همان خیابان قدم می زدم، اصلا نمیدانم داشتم به کجا می رفتم، به هیچ جا نمی خواستم برسم. دلم چقدر گرفته بود، پاهایم از سرما شل شده بود، هوا خوب بود اما حال و هوای دل من نه! بد بودم، بد. به خودم آمدم دیدم ؛ همه ی ی ی لباس هایم خیس شده ؛ پای رفتن به خانه را هم نداشتم. بهار بود، اما در دل من تنها زمستانی سرد آغاز شده بود. انگار هرچه می گذشت جای پایش را سفت تر می کرد، می خواست تا ابد در من بماند.بهار بود آری، چشمان من هم شده بود ابر آسمان . ابری که یک لحظه هم از باریدن دست بر نمی دارد. می بارید و می بارید. در همین حال و هوا بودم که دیدم چند بچه گربه رفته اند زیر سقف یک خانه و دارند به خودشان می لرزند. یک لحظه زیبایی مسحور کننده شان و لرزیدن بدنهایشان حالم را عوض کرد. احساس کردم می توانم به یک دردی بخورم و شاید بتوانم کمی مفید باشم. رفتم سمت شان، اول کمی ترسیدند، اما شاید احساس درون من را خواندند و اجازه دادند که بهشان نزدیک شوم. گرفتمشان توی بغلم و سریع آوردمشان به خانه . خشکشان کردم. چند ساعتی را باهم بازی کردیم. حالم دگرگون شده بود. انگار بهار به خانه من هم آمده بود. حالا از پنجره که به بیرون نگاه می‌کنم، دیگر باران را اشک های آسمان نمی بینم بلکه ان را نعمت خداوندی بلند مرتبه می‌بینم که باران را برای ما فرستاده تا با ان پاک شویم و به یاد بیاوریم که در دل زمستان هم میتوان بهار را دید.و در هر بهاری دلیلی برای شاد بودن است. پس چه بهتر است که با بهارمان شاد و خوشحال باشم و زمستان را در دلهایمان بکشیم.
sara

نگارش نهم

بهار، فصل شکفتن و تجدید حیات، همچون بانویی زیبا و دلربا با نسیم لطیف و لباس سبز خود به سوی ما می‌آید. زمستان سخت و سرد، با تمام یخبندان و تاریکی‌اش به پایان می‌رسد و جای خود را به طراوتی بی‌نظیر می‌دهد. جوانه‌ای کوچک از دل خاک سر بر می‌آورد و به نشانه‌ی پیروزی بر سرما، سرسبزی و زیبایی را به ارمغان می‌آورد. نسیم خنک بهاری، موهایمان را نوازش می‌دهد و بوی خاک نم‌خورده، شامه را می‌نوازد. پرندگان با آواز دلنشین خود، از شادی فرا رسیدن بهار می‌خوانند و در آسمان آبی، رقصی زیبا به راه می‌اندازند. درختان، لباس نو خود را، به رنگ سبز روشن، بر تن می‌کنند و شکوفه‌های رنگارنگ، بر شاخه‌های بی‌برگشان می‌نشیند. گل‌های رنگارنگ، در دشت و صحرا می‌رویند و زیبایی خیره کننده‌ای را پدید می‌آورند. هر گل، زبان گویای طبیعت است که از عشق و زیبایی سخن می‌گوید. در بهار، همه چیز زنده می‌شود. روح انسان نیز، همچون طبیعت، دوباره زنده و پُر از امید می‌شود. انرژی و نشاطی وصف‌ناپذیر در هوا موج می‌زند و انگیزه‌ای تازه برای زندگی و تلاش در دل‌ها می‌افکند. اما بهار تنها زیبایی نیست. آن صدای آرام باران بهاری، که بر برگ‌ها می‌بارد و به زمین جان می‌بخشد، خاطره‌ی بارش رحمت الهی را زنده می‌کند. شاید بهترین لحظه‌های زندگی، در این فصل زیبا رقم بخورند. لحظه‌های شاد و دلنشینی که با گذر زمان، در ذهن و یاد ما می‌مانند. بهار، فصل عشق، امید، و تجدید حیات است؛ فصلی که هر سال با نوید زندگی دوباره می‌آید. و ما، باید از این موهبت الهی، به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم.

سوالات مشابه درس 8 نگارش نهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام