صندلی و تخته هردو عاشق اند هردو هم کلام هستند با این تفاوت که تخته به دیوار تکیه کرده است و صندلی به زمین در قاب چشمان صندلی تخته فقط نماد تحقیر شدن هاست زیرا هربار کسی با احساسات آن بازی میکند اما تخته هم این گونه تماشا میکند صندلی را که هرروز و هرسال در اسارت انسانی است و صاحب نهایتی ندارد اما چه باید کرد و گفت که هردو هم تخته هم صندلی تنهایند و عاشق اما چشم و امیدشان به خودشان است زیرا هردو هدف مشترکی دارند و در یک مسیر کوچ گذر می کنند.