نگارش دهم -

درس2 نگارش دهم

ABASI

نگارش دهم. درس2 نگارش دهم

سلام لطفاً یک انشا با موضوع تو نیکی می کن و در دجله انداز. به صورت داستان 8 خطی

جواب ها

جواب معرکه

mortezâ

نگارش دهم

سلام بفرمایید روزی پسربچه‌ای مهربان در روستایی کنار دجله زندگی می‌کرد. او هر صبح به پیرزنی تنها کمک می‌کرد تا هیزم جمع کند و آب بیاورد. پیرزن همیشه می‌گفت: «پسرم، من چیزی ندارم که جبران کنم.» اما پسر با لبخند جواب می‌داد: «من فقط دوست دارم کمک کنم.» روزی توپ پسر در رودخانه افتاد و جریان آب آن را برد. چند روز بعد، کودکی از روستای پایین‌دست توپ را پیدا کرد و با خوشحالی آن را به پسر برگرداند. پسر با شگفتی فهمید که نیکی مثل همان توپ است؛ می‌رود و روزی دوباره به سوی انسان بازمی‌گردد. پیرزن وقتی این ماجرا را شنید، گفت: «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز، که روزی به خودت بازمی‌گردد.» از آن روز، پسر باور کرد که خوبی هرگز گم نمی‌شود و تصمیم گرفت همیشه نیکی کند، حتی اگر کسی آن را نبیند یا قدر نداند. سال‌ها گذشت و او بزرگ شد؛ هر جا که رفت، به دیگران یاری رساند و در دلش مطمئن بود که نیکی‌هایش مانند رود دجله، در مسیر زندگی جاری خواهد شد و روزی دوباره به خودش بازمی‌گردد.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت