محمد

نگارش نهم. درس 1 نگارش نهم

انشا در مورد نشستن در کنار جوی آب تاج میدم هرچی بخوای براتون میدم تنها سریع

جواب ها

جواب معرکه

αяαм

نگارش نهم

نشستن کنار جوی آب همیشه حس و حال خاصی رو به آدم می‌ده. وقتی به صدای آرامش‌بخش آب گوش می‌دی، انگار تمام نگرانی‌ها و دغدغه‌ها دور می‌شن. طبیعت زیبا، درختان سرسبز و پرندگان آوازخوان، همه با هم ترکیبی از آرامش و شادی رو خلق می‌کنن. در کنار جوی آب، مکانی برای تفکر و به یادآوری می‌افته. می‌تونی به زندگی روزمره فکر کنی، یا حتی به آرزوها و خواسته‌هات. با هر قطره آب که به سمت پایین می‌ره، انگار افکار منفی هم از ذهنت دور می‌شن. همچنین نشستن کنار آب فرصتی برای دیدن زیبایی‌های طبیعت هست. گل‌ها و گیاهان اطراف با رنگ‌های زنده، به زندگی اینجا شادابی می‌دند. هوای تازه رو که استنشاق می‌کنی، احساس تازگی و شادابی هم احساس می‌کنی. در نهایت، این احساس پیوند با طبیعت و آرامش درونی که از نشستن کنار جوی آب حاصل می‌شه، یه تجربه فراموش‌نشدنی ایجاد می‌کنه. اینجا جاییه که می‌تونی خودت باشی و از زندگی لذت ببری. بفرما عزیزم✨
taha

نگارش نهم

نشستن در کنار جوی آب یک روز زیبا و دل‌انگیز تصمیم گرفتم به کنار جوی آب بروم. از شلوغی شهر و همهمه‌ی روزمره فرار کنم و به طبیعت پناه ببرم. هوا ملایم و آفتابی بود و نسیم خنکی از میان درختان به صورتم می‌خورد. وقتی به کنار جوی آب رسیدم، صدای آرامش‌بخش آب که از لابه‌لای سنگ‌ها می‌گذشت و به گوش می‌رسید، تمام ذهنم را آرام کرد. من روی یک تخته سنگ کنار جوی نشستم و چشم‌هایم را بستم. تمام بدنم در آرامش غرق شد. صدای پرندگان که از درختان اطراف می‌آمد و صدای نرم جریان آب، دلنشین‌ترین موسیقی‌ای بود که می‌توانستم بشنوم. گاهی نگاه به آب می‌انداختم که چطور با حرکت آرام خود، سنگ‌ها و برگ‌های خشک را به سمت خود می‌برد. این حرکت دائمی و بی‌وقفه‌ی آب به من یادآوری می‌کرد که زندگی هم همیشه در جریان است و هیچ‌چیز ثابت نمی‌ماند. کنار جوی آب نشسته بودم و در حالی که انگشتانم را در آب سرد فرو می‌بردم، به این فکر می‌کردم که چقدر از این لحظه‌های ساده و بی‌خبر از دنیا، لذت می‌بریم. در کنار آب، تمام مشکلات و نگرانی‌ها به نظر دور و بی‌اهمیت می‌رسیدند. انگار طبیعت خودش دارویی است برای آرامش روح و ذهن. دقایقی در سکوت و آرامش گذشت و من همچنان به جریان آب نگاه می‌کردم. درخت‌ها به زیبایی برگ‌های سبز خود را تکان می‌دادند و شعاع‌های خورشید از لابه‌لای شاخه‌ها به زمین می‌تابیدند. احساس می‌کردم که همه‌چیز در جهان در نظم خاصی قرار دارد و حتی من، در این لحظه‌ی ساده، جزئی از این نظم بزرگ بودم. وقتی تصمیم گرفتم از کنار جوی آب برخیزم و به خانه برگردم، قلبم سرشار از آرامش بود. متوجه شدم که گاهی برای آرامش ذهن و روح، لازم نیست راه دوری برویم. فقط کافی است به طبیعت نگاه کنیم و خود را در لحظه‌های ساده‌ی آن غرق کنیم. از هوش مصنوعی هست امیدوارم کمکت کنه

سوالات مشابه درس 1 نگارش نهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام