جواب معرکه
سلام عزیزم
.
.
.
بوی قرمه سبزی، بوی خونهی مادربزرگه، بوی خاطرههاست. یه بوی تند و دوستداشتنی که از صبح تا شب تو خونه میپیچه و دل آدم رو آروم میکنه. انگار یه جادوی خاصی داره این بو، یه جادوی که آدم رو به روزهای خوب و شیرین برمیگردونه.
یادمه کوچیکتر که بودم، هر وقت مادربزرگ قرمه سبزی میپخت، از صبح تا شب کنارش مینشستم و نگاهش میکردم. چطوری با حوصله و عشق تمام مواد رو تمیز میکرد و خرد میکرد. چطوری با دقت و مهارت خاص خودش پیاز رو تفت میداد تا رنگش طلایی بشه. چطوری سبزیهای معطر رو به خورشت اضافه میکرد و بوی خوشش تمام خونه رو پر میکرد.
اون موقعها فکر میکردم پختن قرمه سبزی یه کار خیلی سخته، یه کار که فقط مادربزرگ از پسش برمیآد. اما حالا که بزرگتر شدم، میفهمم که راز خوشمزگی قرمه سبزی مادربزرگ فقط در مواد اولیه و طرز تهیهاش نیست. راز خوشمزگیش در عشق و محبتی هست که مادربزرگ در هنگام پختن آن به کار میبرده.
حالا که مادربزرگ نیست، هر وقت قرمه سبزی میپزم، بویش من رو به خاطرات شیرین کودکی برمیگردونه. به اون روزهایی که کنار مادربزرگ نشسته بودم و از بوی خوش قرمه سبزی لذت میبردم. یه لذت که هیچ چیز نمیتونه جاش رو پر کنه. قرمه سبزی مادربزرگ همیشه بهترین قرمه سبزی دنیا بود و هست. یه خاطرهی شیرین که همیشه با من خواهد ماند.