درد عشقی کشیدهام که مپرس ◈※◈ زَهرِ هجری چشیدهام که مپرس
معنی: درد و سختی که از عشق و تلخی که از دوری کشیدهام قابل بیان نیست.
معنی کلمات:
زهر: سم
هجر: دوری، جدایی
آرایه ادبی:
تشبیه: زهر هجر(هجر مانند زهر است)
۲- گشتهام در جهان و آخرِ کار ◈※◈ دلبری برگزیدهام که مپرس
معنی: تمام دنیا را جست و جو کردهام و سرانجام دلبری انتخاب کرده ام که قابل توصیف نیست.
۳- بی تو در کلبهی گدایی خویش ◈※◈ رنجهایی کشیدهام که مپرس
معنی: بدون تو و در غم دوری تو در تنهایی و خلوت فقیرانه خودم رنجهایی را تحمل کرده ام که قابل توصیف نیست.
آرایه ادبی:
تشبیه: کلبهی گدایی (گدایی به کلبه حقیر و پست تشبیه شده است)
۴- همچو حافظ، غریب در ره عشق ◈※◈ به مقامی رسیدهام که مپرس
معنی: مانند حافظ غریبانه در راه عشق به مقام و جایگاهی رسیده ام که قابل توصیف نیست.
معنی کلمات:
غریب: نا آشنا ،بیگانه
آرایه ادبی:
تشبیه ( رسیدن به مقام عرفانی مثل حافظ)
معنی کلمات درس نهم فارسی ششم
هجری: مربوط به هجرت پیغمبر(ص) از مکّه به مدینه اساسی: مهم
مراجعه کنندگان: برگشت کنندگان، کسانی که به جایی یا چیزی، بر میگردد تحقق: بررسی کردن، پرسیدن در مورد چیزی
شمسی: سالی که بر مبنای گردش زمین به دور خورشید محاسبه شده باشد عظیمی: بزرگی
طرز: شیوه، روش طب: پزشکی
داروندار: همهی دارایی، مال ثروت نقل: بازگو کردن، بیان سخن
صحیح: درست از پای در آورده بود: به کنایه او را نابود کرد
درگذشت: فوت کرد، مرد تأخیر: عقب انداختن، درنگ کردن
دایره المعارف: دانش نامه ، کتابی شامل اطلاعاتی دربارهی علم، ادب، هنر و مانند آن ها صمیمی: هم دل بودن، مهربان بودن
حجره: اتاق، خانه، غرفه رحلت: از این دنیا رفتن، مٌردن
فراگرفتم: یادگرفتم دیوان: مجموعهی شعرها ی یک شاعر که در یک کتاب چاپ شده است
تعلیم: یاد دادن رحمت الله علیها: رحمت خداوند بر آن ها باد
اطلاعات: خبرها، آگاهی ها، دانستنی ها به هر نحو: به هر شکل
معلومات: مجموعه دانش ها و آگاهی ها زهر: سم، تلخی آزار
متون: جمع متن، نوشته ها معاصر: هم دورهی ما
تکمیل: کامل کردن هجر: دوری، جدایی
معتبر: با اهمیت، قابل توجّه سرشار: پٌر
مفصّل ترین: گسترده ترین، مشروح ترین غریب: نا آشنا، بیگانه
هم خانواده درس نهم فارسی ششم
تکمیل = کامل، کمال، مکمل
فصل = مفصّل، فصول، فاصله
شهرت = مشهور، مشاهیر، شهره
تعداد = عدد، تعدد، متعدد، اعداد
مراجعه = راجع، رجوع، مرتجع
اشخاص = شخص، شاخص، متشخّص
اطلاعات = مطّلع، اطلاع، اطلاعیه، مطالعه
علّامه = علوم، معلّم، علم
شعر = شاعر، شعور، مشاعره، اشعار
معتبر = اعتبار، اعتبارات
حافظه = حفظ، محفوظ، حفاظ، محافظت
رحلت = ارتحال، راحله، راحیل
تعطیل = معطّل، تعطیلات
مشرق = شرق، اشراق
لحظه = لحظات، لحاظ
نذر = نذری، نذورات
هجر = هجران، مهاجر، هجرت
غریب = غرب، غریبانه، غروب، مغرب
جاودان = جاوید، جاودانه
طاهر = مطهر، تطهیر، طاهره
تألیف = مؤلف، تألیفات
طلب = طالب، طلاب، مطلوب، مطالب
مخالف و متضاد درس نهم فارسی ششم
دارا ≠ ندار
غافل ≠ آگاه
سبک ≠ سنگین
معرکه یادت نره وگرنه گزارش میدم ممنون که معرکه میدی 🎀 ✨️