بچها میشه بهم بگید چطور باید آزمون قلمچی را آنلاین بدم؟ ؟

(در جدال ماه و قلب) باز نیز ماه طلوع کرد؛ قبرستانی از ستارگان را به نمایش می‌گذارد. من خیره به آسمان، که گاه چشم‌هایم از دیدنش تار می‌شوند، ولی هر گاه ماه طلوع می‌کند، قلبم بی‌قرار می‌شود. زمزمه می‌کند، از تَرَک‌هایش می‌گوید که هرگز نتوانست برایشان درمانی بیابد. از بی‌وقفه شکستن‌هایش می‌گوید که آینده‌ها را نابود کرد. اما چرا؟ وقتی ماه طلوع می‌کند، زیرا ماه اش زیر میز زندگی‌اش زد. نظر بدید نوشتم چطوره؟

انشای ص ۹۶ نگارش رو میخام با موضوع تاج میدم

(با تو بودن؛ تکامل قلب) آخرین تکه از پازل زندگی‌ام که هنوز، و هرگز بدون تو تکمیل نخواهد شد؛ اما اگر تو باشی، تکمیل می‌شود. جهان رنگ دیگری برایم پیدا می‌کند؛ رنگی که از سفید کمرنگ‌تر و از سیاه پررنگ‌تر است. رنگی که قابل بیان نیست، ولی قابل درک است؛ رنگ دریچه‌ی قلبت که تکه‌ای از پازلم است و مرا از درجه‌ی رها بودن به با تو بودن ارتقا می‌دهد. نظر بدید نوشتم چطوره ؟

سلام انشا درباره تاج دادن یا چگونه تاج بدهیم ؟

سلطنت قلب؛ تویی صاحب وجودم. همهٔ وجودم، جز جز وجودم، پرده‌ای قلبم، تکه‌ای از وجودم هستی. نه همه‌اش! هستی تکه‌ای متعلق به من است. ولی وقتی کسی صاحب دارد، دیگر فقط متعلق به قلب اوست و بس. اگر مال کسی باشی، دیگر هیچ مالکی بر تو فرمانروایی نمی‌کند. فقط کسی که به او ربط داری، یا بهتر بگویم 'وصلی'، می‌تواند در ملکت پادشاهی کند؛ آن هم به شرط تقسیم قلبتان. نظر بدید نوشتم چطوره؟

سلامم یک انشا غمگین و عاشقانه میخام لطفا از گوگل نباشه؟؟

بچه ها بازنویسی ص ۷۰ نگارش رو کی نوشته؟ ممنون میشم بفرستید فقط از گوگل نباشه اوکی؟

(در آرزوی تنفسی بی قید) نفس می‌کشم، ولی درک نمی‌کنم چرا؟ نفس‌هایم مانند قدیم آزاد نیستند. گاه حس می‌کنم با هر نفس، در باتلاق زندگی بیشتر غرق می‌شوم. هرچه می‌خواهم نفس‌هایم بی‌پرواتر باشند، اسیرترند، گرفتارتر. من به تنفسی آزاد نیازمندم؛ نفسی که نه وابسته گذشته باشد و نه بنده آینده. نفسی که روحم را از زندان جسم فراتر می‌برد، ولی نفس‌هایم سنگین‌اند و یاد تو سنگین‌تر. نظر بدید نوشتم چطوره؟

در‌مورد‌انتقال‌خون‌باشع👇؟؟

یه‌انشا‌می‌خوام‌فقط‌لطفا‌دست‌نویس‌باشه‌کسی‌داره؟؟؟

بچه در روز چن بار تست کار میکنید و چه کلاسهای میرین؟؟

(جوانه ای از جنس حیات) دلم بیابانی شده؛ بدون باران، بدون کوچک‌ترین پرتوی نور، بدون ذره‌ای لطف ماه، بدون هیچ حیاتی، بدون هیچ مفهومی از خواستن، توانستن و نرسیدن.  اما من می‌بالم به تنها جوانه ای که دارم؛ جوانه ای که رگ‌هایم را برای رشدش شکافت، جوانه‌ای که از تک‌تک اعضایم ارزشمندتر است، و بی‌نهایت از گمشده‌هایم برتر است.  جوانه‌ای به نام *تو* نظر بدید نوشتم چطوره؟

سلام انشا درباره بوی خاک پس از بارش باران ؟

(تمامش، اما نه همش)  من می‌خواهم همه‌چیز را بگویم؛ از اولین قرار تا آخرین دیدار، از ابتدا آغاز می‌کنم، از اولین قدم تا آخرین زمین‌خوردن، از اولین رها شدن تا آخرین بُغض، ،از اولین سقوط تا آخرین پرواز.  آری اما این تمام ماجرا نبود، شاید هم همه‌اش نبود، ولی برای روایت همه‌اش کافی است، نیست؟ اگر هم نباشد، نکته‌اش راز است؛ میان آنچه گفته شد و آنچه نگفته ماند... نظر بدید نوشتم چطوره ؟

(رفتی به سوی خورشید) رفتنت مانند آمدنت بی‌صدابود. رفتنت نیز مانند وقتی بود که باران از ابر جدا شد. رفتنت مانند پرپر شدن گلبرگ‌های قلبم بود. رفتنت مانند تمام زندگیم دردناک بود؛ اما تفاوتش این بود: رفتنت مرا زخم نکرد، محو کرد؛ نه از زمین، از زمان. ولی این رفتنت بود که باعث شد شب بی‌انتهایم روز شود، زمستان بی‌پایانم بهار شود. شاید این رفتن درد داشت، ولی برای رسیدن به بهشت باید از آدم‌های جهنمی رد بشی. نظر بدید نوشتم چطوره ؟

سلام‌به‌دوستان‌عزیز‌‌میدونید‌همین‌حالا‌یهویی‌عمه‌شدنم مبارک؟

(شکوفتن در آغوش بهار)  این بهار متفاوت‌تر از تمام بهارهای زندگی‌ام است، زیرا طور دیگری قرار است زنده شوم؛ طوری که این بار، شکفتن دیگری را تجربه کنم. شگفتی‌ای که شکایت‌ها در پی دارد، اما مهم نیست؛ زیرا شکایت‌ها، با وجودت، گلایه نیستند، بلکه تشویق رو به امیدی بیشتر هستند؛ امیدی زیباتر از پرواز بر فراز آسمانت.  نظر بدید نوشتم چطوره ؟

انشا در مورد«کتاب».تاج میدم! اینترنت نباشه ؟

(حدود من) حدودم را بر اساس تو پایه‌گذاری کردم، تمامشان را. حتی قدم‌هایم را، حتی حصار رهایی‌ام را. این حدود، از من آغاز می‌شوند و به تو منتهی می‌گردند. شاید کوتاه باشند، اما آن‌قدر معنی دارند که درونشان غرق شوی، آن‌قدر زیبا هستند که رایگان هدایتت کنند. این حدود محدود به تو هستند، بس. نظر بدید نوشتم چطوره؟

موضوعی را انتخاب کنید و با بهره گیری از اطلاعات و دانش خود به آن گستره و عمق ببخشید اطفا جواب بدید تاج میدم ؟

(خاموش معنی نمی دهد) خاموشی برایت معنی نمی دهد زیرا اگر ابر نیز رویت را به پوشاند مانند خورشید می درخشی اگر دریا غرقت کند مانند ماهی شنا می کنی اگر باران خوردت کند مانند گل جوانه می زنی اگر از پرتگاه سقوط کنی به پرواز در می آیی و اگر من نمی خواستم در کنارم باش مرا به نقطه شروعم می رساندی پس برای تو سقوط، له شدن، محوشون، غرق شدن ... حرفی بیش نیست زیرا تو جاویدان می دانی چرا؟ چون در رگ هایت خون من در جریان است. نظر بدید نوشتم چطوره؟

واسه جمعبندی نوروز شروع کردین؟

بچها کسی نگارش پرکاربرد ترین قالب ها اون هفتا رو نوشته تاج و امتیاز میدم؟

سلام هرکی انشای خوب داره بفرسته بزار ببینم لطفا تاج. میدم؟

سلام خسته نباشید بچها معلم ما گفته باید ی بیو گرافی بنویسد در 8 خط خوب برای نگارش نفهمیدم چی شد میشه اگه فهمیدید چی شد برامس بفرستین؟

(جز ابر مد موج) من ابرم تو موج من در کنار تو می شویم زیباترین پدیده جهان نه به معنی کلمه به معنی تماس بی مرز به معنی تضاد بی نظیر به معنی ترادف در یک نگاه به معنی بهشتی در قلبمان و به معنی حصارهای بی انتها اما این موج بود که به دنبال ابر گشت یا ابر که موج را دنبال خود کشاند. کشاندنی که زمین را متزلزل کرد کشاندی که روحم را اسیر جسمت کرد اما می دانی کجایش خطا بود کشیده شدم به سویت. نظر بدید خوب نوشتم؟

دوستان پیشنهاد بدین برای فردا در مرود چی اشنا بنویسم بزار این تو؟

پرواز؟ به چه قیمتی؟ من قرار بود پرواز کنم اما به چه قیمتی درد، رنج ، ظلم مگر قرار نبود چون با تو هستم ظلم ها از من بگریزن مگر قرار نبود بال هایت را برای پروازم پیش کش کنی مگر قرارمان چه مشکلی داشت کہ رهایش کردی نکند بخاطر دست های بسته ام ہود یا نکند برای سقوطم به جای فرودم بود تو هیچ گاه نگفتی من هم نپرسیدم چرا؟ چون قیمت پرواز را خوب می دانستم.چطوره خوب نوشتم؟

مثال زیر را بازنویسی کنید. فضول را بردند جهنم گقت هیزمش تر است؟

بچه ها کی ص ۸۴ نگارش رو نوشته ممنون میشم بفرسته ؟

کمکککک انشا در مورد هدف زندگی ص ۸۱ نگارش نهم تاج و معرکه میدم🤌؟

بچه ها تاج و معرکه میدم انشا درمورد هدف زندگیییی خوشگل باشه..🙂😂؟

سلام بچه ها چطورین؟ انشا در مورد هدف زندگی میخواستم تاج و معرکه میدم...م؟

ایا او هم همان گونه بود؟ زندگی کردن با او حس رقصیدن در زیر باران ، بغل گرم در هوای سرد و سوزناک و بردن جایزه نوبل بود اما ایا او هم همچین احساسی داشت؟ ایا وقتی در کنار من بود حداقل نصف این احساس را داشت ؛ وقتی که میدیدمش و با او چندساعت تمام در مورد روزَم صحبت میکردم بدون اینکه چیزی بگوید و تمام ان لحظه را با لبخند ملیح تمام میکرد حس بدی نداشت ؟ آن لحظه این کلمات در دور سرم میچرخید رقت انگیز ، پرحرف، بی صبر، و فلاکت بار گوشی را برداشتم و از او پرسیدم ایا از من خسته شده ای و ناگهان بغضم

دوستان ادامه ی لحظه ای به یاد ماندنی مشامم خورد ناگهان دو دست گرم  به دور کمرم حلقه خورد و این  سخن را در  گوشم زمزمه کرد دوستت دارم زبانم قفل شده بود  دوست نداشتم زمان بگذرد  درست به همین کلمه احتیاج داشتم  لحظه ی زیبا بود البته تا وقتی که باران نیومده بود و خب چرا دروغ اینکه دستم رو  محکم گرفت با سرعت به سمت سر پناهی دویدیم هم  قشنگ بود اما ان لحظه را هیچ جوره فراموش نخواهم کرد ؟

لحظه ای به یاد ماندی با انکه هوا بسیار سرد بود  اما دل من همچون کرسی گرم بود  زیرا منتظرش بودم  منتظر صدای  بوت  کهنه اش،  بوی کت چرمی اش  که  عطر     (Roger & Gallet Open)  زده بود صدای بادها همچون اهسته از کنار گوشم میگذشت و رقصیدنش لابه لای انگشتانم من را به وجد میاورد به این فکر میکردم که لحظه ی که دیدمش چه بگویم؟ سلام ، چطوری ،  خیلی وقته ندیدمت  درست مثل  احمق ها شده بودم  همانطور که داشتم فکر میکردم  بوی عطری اشنا به مشامم خورد ناگهان دو دست گرم  به دور کمرم حلقه خورد و این  سخن را در 

رفتن تو : امدنت تصمیم خودت بود و باز هم رفتنت تصمیم خودت است، اما این را بدان تا  افتادن اخرین برگ پاییزی دیوانه وار دوستت خواهم داشت چطوره؟

شیفته ی نگاهش شده بودم چشم هایش  عین دریای دم غروب میدرخشید همان قدر زیبا و همان قدر دوست داشتنی  ان لحظه تنها خواسته ی من از خدا این بود که اگر  می خواهم  جان به عزرائیل دهم در اخرین لحظه ی مرگم او را ببینم و به خاطر بسپارم ، حتی در حال جان دادن ،زیرا که غمی نداشته باشم ولی حیف که نمی شود زیرا روح ما  انسان ها از هرچه ساخته باشد ولی روح منو او یکی بود  ،درسته یک روح در دو جسم چطوره خودم نوشم؟

اگر انشا در مورد روح منو تو رو بزارم بخونین گزارش نمیکنین‌؟

سلام انشا درباره دغدغه های ذهنی بگو ، هوش مصنوعی جواب بده. ممنونم؟

سلام کسی ص ۸۱ نگارش و نوشته؟ فقط خودش نوشته باشه؟

درختی را با ویژگی زیر تصور کنید و متنی درباره آن بنویسید؟

دخترا پسرا ✨ اون انشایی که نمی دونم صفحه چنده ولی موضوعش فوضولو بردن جهنم گف هیزمش تره رو برام بفرستین لدفا از چت چی پی تی یا هوش مصنوعی بود هم خوبه چون یکیه من خرابه از خودتونم که بهتر تاج میدممم!؟✨؟؟

سلام صحفه ۶۷نگارش هر کی نوشته بم بده ؟

شیفته ی نگاهش شده بودم چشم هایش عین دریای دم غروب میدرخشید همان قدر زیبا و همان قدر دوست داشتنی ان لحظه تنها خواسته ی من از خدا این بود که اگر می خواهم جان به عزرائیل دهم در اخرین لحظه ی مرگم او را ببینم و به خاطر بسپارم ، حتی در حال جان دادن زیرا که غمی نداشته باشم ولی حیف که نمی شود زیرا روح ما انسان ها از هرچه ساخته باشد ولی روح منو او یکی بود درسته یک روح در دو جسم ؟

بچه‌ ها‌ لطفا‌ انشا‌ درباره...پرواز‌ بدون‌ بال‌ هم‌ بگید😁 ؟؟

بچه ها میتونید یک انشا بنویسید یا نقاشی بکشید درمورد اعصبانیت یا خودشیفتگی لطفا از گوگل نباشه و آخر آن با یک بیت تمام شود ؟

سلام لطفا میشه اینو بنویسین ممنون فقط از اینترنت و .. نباشه؟

لطفا بچه ها به سوالی که فرستادم جواب بدید جواب میدید؟